۲۳ فروردین ۱۳۸۹
ساعت 6:30 بود که نوه‌‌عمویم برگشت یه چیزی گفت،
5 دقیقه بعد دراومد یه چیز دیگه گفت،
و درست یک ساعت بعد نه گذاشت، نه برداشت و یه چیز دیگه گفت.
2 Comments:
Blogger Unknown said...
خوشگل شدی!

Anonymous Raha said...
به به چه دیزاینی چه جیزی ..
خدارو شکر کامنتاتم باز کردی من لال از دنیا نمیرم ..